۱۳۹۱ آذر ۱۰, جمعه

آهنگ ها




الان که می نویسم دارم دومین آهنگ ساعت 9 رو گوش میدم. 

این آهنگ منو یاد چند سال پیش میندازه. وقتی که از پل عابر پیاده رد می شدم و بلند برای خودم می خوندم و میشنیدمش. با خودم میگفتم امروز دیگه میگم. بیشتر آهنگ ها برام یادآوری حس یا خاطره ای یا اولین باری که اونو شنیدم و حس و حال اون موقع هست.
الان چهارمین آهنگ پرچم سفید.
برنامه خوبی برای این سه روزم ریخته بودم، اون طور که می خواستم پیش نرفت شاید تا پنجاه درصد. می دونم تا چند روز دیگه شاید فرصت هام کمتر بشه، باید بزنم بیرون. تا برنامه هام رو بیشتر جلو ببرم.
الان رسیدم به هشتمین آهنگ پرچم سفید.
اعتصاب غدای وکیل و مادر، چهل روز رو رد کرد. بمب خوشه ای روی سر بچه های سوری. فلسطین شد کشور ناظر. ستار بهشتی ، پلیس فتا ، قوه قضاییه  و مجلس. نامه ملکی و نوری زاد و ... .
دهمین آهنگ پرچم سفید.
توی وبلاگ دوستی مطلبی رو خوندم درباره اعتراض و انتقاد به این نمایشی که هر سال برای محرم آدما برگذار می کنن بدون ذره ای بهتر شدن و فکر کردن و دست به کار زدن. در ادامش تمام مشکلاتمون رو از گروه و قوم خاصی میدید. بدون نگاه کردن به خود خودمون.
نهمین آهنگ ساعت 9.
دوبیت شعر از آلبوم جدید خوانندش (اگه اشتباه نکنم) شنیدم . خیلی روزا از سر لجبازی/ چترمو جا می ذارم تو خونه/ دوس دارم مریض بشم تو بارون/ شاید حالم تو رو برگردونه. این هفته قراره آلبوم جدیدش بیاد و باز هم ساختن کلی حس و حال و خاطره جدید.
چهاردهمین آهنگ next level.
همیشه remix آهنگ ها با ریتم تندتری تو ذهنم بود، ولی این آهنگ همه چیزو به هم ریخت. با این آهنگ اشتیاقم برای ساختن و ابداع آواهای قشنگ بالاتر میره. آواهایی از نوع صدایی که خیلی وقته نشنیدمش.یک سال.
هفتمین آهنگ  salaam.
تم های آهنگ هایی که امروز گوش میدم شبیه همه. معمولا با توجه به حس وحالم آهنگ ها رو گوش میدم نه برای تغییر حس و حالم. این آهنگ وطنی رو خیلی دوست دارم، با این که کلمه ای از زبان آذری متوجه نمیشم ولی حس عجیبی به آدم دست می ده با شنیدنش. حس قدم زدن روی ابرها با کوله باری سنگین و تنهایی عجیب.
اولین آهنگ forrest gump.
ادامه نوشته رو بعد از حدود دو ساعت ادامه می نویسم. تو این مدت دو تا مستند دیدم. یکی درباره بروس لی و دیگری هومن خلعتبری.
این جاده بالا و پایین داره. غم، شادی، تنهایی، زیبایی، رسیدن، دوری و ... و چاره ای ندارم جز این که اونو به بهترین شکل با وجود این شرایط جلو برم.
چهارمین آهنگ از ساعت 9 با نام زندگی همین امروزه.

۱۳۹۱ آذر ۴, شنبه

پرسش ، پاسخ


حماقت از پاسخی داشتن برای هر چیزی سر بر می کشد ،

دانایی پیامد داشتن پرسشی درباره هر چیزی است.
این جمله رو امروز جایی خوندم، منو به فکر فرو برد.
یک سالی میشه با یک دوستی آشنا شدم که برای هر مطلب و سوالی چه تخصصی و گاها غیر تخصصی پاسخی داشت. بیشتر اوقات هم این پاسخ ها رو طوری بیان می کرد که گویا اطمینان صد در صدی داره.
توی چند مورد که مربوط به مسائل روز میشد با اطمینان صددرصدی درباره یک واقعه و یا مطلبی اظهار نظر میکرد یا مثلا تو بحثی که به اون مربوط نمیشد اظهار نظر می کرد،  دست آخر پس از جستارها و جستجوهای گوناگون بهش نشون دادم مثلا تو اون مورد خاص اشتباه میکنه و ...، ولی اون باز نمی پذیرفت و همچنان همینگونه رفتار میکنه. 
کمی بشتر دقت کردم دیدم خودم هم رگه هایی از این رفتار رو دارم. این که جوابی همیشه داشته باشم و دیگر اینکه در بحث های این مدلی شاید قیافه حق به جانب داشته باشم و یا شاید خونسردی و لحن آرومم رو از دست بدم.
و الان هم بیشتر دارم درباره قسمت دوم این جمله فکر میکنم. داشتن پرسش برای هر چیزی.
می خوام به یک سخنرانی گوش بدم که این لینک دانلودشه. چون هنوز بهش گوش نکردم زیاد تبلبغشو نمی کنم تا بعد.

۱۳۹۱ آبان ۲۷, شنبه

فرق انقلاب 57 و انقلاب مصر


به دنبال برخورد یک قطار و اتوبوس در جنوب قاهره و کشته شدن نزدیک به ۵۰ کودک بین چهار تا شش سال ،وزیر حمل و نقل مصر و رئیس راه آهن استعفا کرده اند.

۱۳۹۱ آبان ۲۴, چهارشنبه

وصیت نامه

یاد آخرین ویدئویی که ازش دیدم افتادم. تو بیمارستان بود. از زندان اومده بود. به صبر دعوت می کرد.
 کسی که چه زود یک ماه از آزاد شدنش گذشت.
برای شناخت کلی ایشان اینجا کلیلک کنید.
دانلود متن وصیت نامه احمد قابل با فرمت PDF :

۱۳۹۱ آبان ۱۹, جمعه

ستار بهشتی


موضوع درخواست: شکایت علیه بازجوی خود
به: آقای اعلائی مسئول اندرزگاه ۳۵۰
اینجانب ستار بهشتی درتاریخ ۹۱/۸/۹ از طرف پلیس فتا در منزل بدون حکم بازداشت شدم و اینجانب در مدت دو روز بازجویی مورد انواع تهدید و ضرب و شتم قرار گرفتم از فحش های ناموسی که به مادر بنده می گفتند و به خودم مانند [...]، مادرت سالم نیست و بسیار توهینهای دیگر و انواع ضرب و شتم با مشت و لگد و بستن به میز و لگد زدن به سر بنده و اکنون در تاریخ ۹۱/۸/۱۱ بنده را پلیس فتا باز احضار کرده و با خود می برد و بنده عواقب هر اتفاقی که برایم پیش آید مقصر پلیس فتا می دانم و همینطور اگر اعترافی از بنده گرفته شود تحت شکنجه بوده در مدت ۱۲ ساعت ماندن در بند ۳۵۰ اتاق دو، اعضاء اتاق شاهد آثار ضرب و شتم روی بدن بنده بوده اند. و ۲ بار به پزشک مراجعه کردم در نهایت گزارش خود را تقدیم به شما می کنم و خواستار پیگیری این امر هستم.
با تشکر
ستار بهشتی

پی نوشت : برای اطلاعات بیشتر اینجا را بخوانید.

۱۳۹۱ آبان ۱۲, جمعه

نسرین ستودنی



کاری از توکا نیستانی
نسرين ستوده وکيل زندانی از سوی شورای انضباطی زندان اوين به مدت سه هفته ممنوع الملاقات شد.
هفته ی پيش نيز کلمه گزارش داده بود که اين فعال حقوق بشر در بند که از دو هفته ی پيش دست به اعتصاب غذای اعتراضی زده است، در پی وخامت حالش به بهداری اين زندان منتقل شده است. تشديد برخوردها با اين وکيل در بند در حالی است که از جمله دلايل اعتصاب غذای او ناشی از تبعيض های غيرقانونی با وی در ملاقات با فرزندانش است.
نسرين ستوده از ۱۳ شهريور ۱۳۸۹ در بازداشت است و در دادگاه به جرم “اقدام عليه امنيت ملی، تبانی و تبليغ عليه نظام و عضويت در کانون مدافعان حقوق بشر” به تحمل ۶ سال حبس تعزيری، ۲۰ سال محروميت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعيت خروج از کشور و به جرم تظاهر به بی حجابی به ۵۰ هزار تومان جريمه نقدی محکوم شده است.
رضا خندان، همسر نسرين ستوده، در گفتگو با کلمه با اعلام خبر اعتصاب غذای وی در زندان گفته بود: من خيلی اصرار کردم که از اعتصاب غذا صرف نظر کند اما می گفت من هيچ کاری اينجا از دستم بر نمی آيد و آخرين راه اعتراض برای من همين اعتصاب غذا است. شما تصور کنيد يک وکيل لايحه ی دفاعيه ی خودش را که دادسرا خواسته محاکمه کند، ناچار شده روی يک دستمال کاغذی بنويسد و آن را هم ازش گرفته اند به عنوان يک کار غيرقانونی و از آن تاريخ ملاقات حضوری بچه ها را قطع کردند. من نگران همسرم هستم، او در حال حاضر هم از شدت ضعف و لاغری قيافه اش درست قابل شناسايی نيست برای کسانی که در اين مدت او را نديده اند چه برسد از اين به بعد.